آنچه که در مناطق زلزلهزده کرمانشاه و در سر پل ذهاب مي توان ديد هنوز آزار دهنده است. تصور زندگي در زير چادر حتي با داشتن وسايل گرمايشي سخت و درک احساس آن سرما غير قابل باور است. انگار همين ديروز بود که خبر مربوط به زلزله منتشر شد.انگار آن همه شور وشوق به کمک همين ديروز بود.تصاويرش از مقابل چشمانم ميگذرد و به شرايط امروز مردم مي نگرم.
واقعا شرايط براي کسانيکه همه چيز خود را از دست داده اند سخت است. اگرچه متاسفانه کاستي ها و کمبودها در مناطق دور از مرکزدر کشورگسترده است. اصولا در ساختار کشور «رفاه عمومي» به درستي تعريف نشده و يک نوع فقر منابع رفاهي در کشور به چشم مي خورد که بايستي با برنامه ريزي هاي دقيق علمي و عملي ريشه کن شود.پذيرفته نيست که درمانگاهها و بيمارستان هاي کشور فاقد تجهيزات لازم و پزشکان حاذق باشند.اين مشکلي است که مختص کرمانشاه و سرپل ذهاب نيست؛ و بسياري از هموطنان ما در روستاهاي دور دست از امکانات پزشکي ، بهداشتي مناسب بهرمند نيستند وحال که نورافکن افکار عمومي به سرپل ذهاب افکنده شده چه بهتر که از همينجا شروع کنيم.
رييس جمهور خودشان بارها در سخنراني هايشان از تاباندن نور بر تاريکي ها استقبال کردند .بويژه در روز دفاع از بودجه و آنجاييکه اشاره به برخي مراکز فرهنگي و آموزشي داشتند که بودجه هاي نابجا دريافت مي کنند. صد البته اين درست است اما وقتي مردم نورافکن به دست گرفتند هرجا ممکن است بتابانند حتي به کاستي هاي دولت.
فوت «سارينا» چه بر اثر سرما يا کمبود امکانات پزشکي و يا مرگ اجتناب ناپذير يک کودک بر اثر بيماري باري از مسئوليت دولت براي کاهش کمبود ها نمي کاهد.
من بعنوان يک متخصص آشنا به کارهاي ساخت و ساز درک مي کنم که شايد تهيه و ساخت منزل مسکوني کافي در اين فرصت ممکن نيست، درک مي کنم که شايد حتي تهيه اين تعداد کانکس هم ممکن نباشد اما نمي توانم درک کنم که دولت سوله ها، ورزشگاه ها، مراکز عمومي بزرگ و سربسته کافي نداشته باشد که بعد از خروج از بحران(يعني سروسامان گرفتن و اسکان بخش قابل توجهي از افراد)در آن مراکز به سايرين که سرپناه کافي ندارند رسيدگي کند.
در کنار کاستي هاي آشکاري که اکنون در مناطق زلزلهزده وجود دارد و هر مراجعه کننده اي آنرا درک مي کند بد نيست گريزي بزنيم به نقش افراد مشهور.
در اين ماجرا به هر دليل، بخشي از مردم به مراکز دولتي اطمينان نکردندو کمک هاي خود را به چهرههاي سرشناس يا سلبريتيها دادند.در چنين مواقعي اين سلبريتي ها به اندازه دولت درقبال کسانيکه به آنها اعتماد کرده اند مسئولند.اين عده نمي توانند در چنين شرايطي سر خود را زير آب کنند تا موج بگذرد.
برخي از اين افراد پولها را در حساب نگهداشتهاند(اگرچه مي دانيم از آن منفعت شخصي نمي برند) تا در مواقع مناسب يا براي کارهاي زير بنايي هزينه کنند.نگهداري اين پول براي روز مناسب يعني نوش دارو پس از مرگ سهراب. مردم اين پول را براي حل مشکل امروز زلزله زدگان داده اند نه براي آيندگان نه براي فردا.اين پول را دادند تا براي سارينا ها خرج شود نه فرداي روزگار براي ديگران حتي اگر عام المنفعه شود. اکنون اين افراد در قبال کاستي ها مقصرند. با اينحال هيچ چيز نقش اساسي دولت و مسئولين را در اين ماجرا کم نمي کند. سارينا و سرپل ذهاب نمونه کوچکي از محروميت و کمبود در بسياري از مناطق دور از مرکز کشورمان است. بايد واقعيت ها را ببينيم. وقتي مي گوييم روحاني بايد با مردم حرف بزند يعني همينکه از محروميت سراسري و واقعيت ها ودلايل آن سخن بگويد و نيم نگاهي هم به نقش سمن ها و مردم داشته باشد.صرفا بيان شاخص هاي کلي و ارايه آمارهاي رشد وعدم درک آن در سبد خانوار عمومي يعني همين که هست.
لينک اين خبر در:
روزنامه همبستگي
چهارشنبه 23 اسفند 1396